English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (297 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roadwork U تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pratique U تمرین عملی
service practice U مشق پای قبضه جنگ افزار تمرین عملی
hunt meeting U برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
patch U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patches U محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
golly U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
panel truck U یک نوع خودرو برای حمل بیسیم و غیره
gollies U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
to go clubbing U به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
batting cage U حصار توری برای تمرین بیس بال
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
sled U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds U وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
notification U عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
utopianism U تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
monadic operator U عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند
utopism U خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
acetiam U برای عملی تا قاضی بتواند رای خود را بدهد
slush funds U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush fund U بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
concerted action U عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
dry sum U تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
directive U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directives U دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
kernel U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
kernels U توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
instruction U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instructions U کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
SGML U استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند
parting salute U سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
decisions U علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decision U علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
key O کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
ponying U همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
go to sleep U اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
loops U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
looped U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
emergency drill U تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
tournaments U تشکیل مسابقات
double elimination tournament U مسابقات دو حذفی
tournament U مسابقات قهرمانی
refereed U داور مسابقات
commissioners U مدیر مسابقات
arenas U میدان مسابقات
commissioner U مدیر مسابقات
Track and field events . U مسابقات دو میدانی
referees U داور مسابقات
referee U داور مسابقات
refereeing U داور مسابقات
tournament U تشکیل مسابقات
tournaments U مسابقات قهرمانی
arena U میدان مسابقات
stand U سکوب تماشاچیان مسابقات
oarsman U پارو زن مسابقات قایقرانی
umpires U سرداور داور مسابقات
umpired U سرداور داور مسابقات
umpire U سرداور داور مسابقات
refereed U داور مسابقات شدن
Olympic U مربوط به مسابقات المپیک
cup U گلدان جایزه مسابقات
cupped U گلدان جایزه مسابقات
umpiring U سرداور داور مسابقات
referees U داور مسابقات شدن
cups U گلدان جایزه مسابقات
semi-final U مسابقات نیم پایانی
oarsmen U پارو زن مسابقات قایقرانی
World Series U مسابقات نهایی بیسبال
referee U داور مسابقات شدن
refereeing U داور مسابقات شدن
track and field U وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
agonistic U وابسته به مسابقات باستانی یونان
To win on points. U با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
nordic combined U مجموع مسابقات اسکی نوردیک
Test match U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test matches U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
officiating U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiated U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiate U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
olympiad U جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
swiss system U نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
To bet on something . U روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
whatnot U غیره
etcetera U و غیره
grainer U و غیره
exoskeleton U مو و غیره
track and field U دیسک و غیره
collective goods U پارک و غیره
queue U صف اتوبوس و غیره
queued U صف اتوبوس و غیره
fallow U غیره مزروع
queueing U صف اتوبوس و غیره
etc U مخفف و غیره
queues U صف اتوبوس و غیره
work out U تمرین
train U تمرین
exercise U تمرین
practice U تمرین
exercised U تمرین
exercises U تمرین
ure U تمرین
trained U تمرین
trains U تمرین
drills U تمرین
actions U تمرین
uses U تمرین
drilling U تمرین
rehearsals U تمرین
action U تمرین
rehearsal U تمرین
drilled U تمرین
drill U تمرین
use U تمرین
nieces U دختربرادر یا خواهر و غیره
niece U دختربرادر یا خواهر و غیره
to draw up U نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
kymograph U انقباض عضلات و غیره
to make out U نوشتن [چک یا نسخه و غیره]
webby U پر ازتار عنکبوت و غیره
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
unexpected U غیره مترقبه غیرمنتظره
pitter patter U چک چک باران و غیره ضربان
smudgier U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
pitter-patter U چک چک باران و غیره ضربان
infrastucture U راه اهن و غیره
odometer U کیلومتر شماراتومبیل و غیره
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
practise U ورزش تمرین
rehearser U تمرین کننده
gymnastical U تمرین زورخانهای
fartlek U تمرین دو استقامت
practises U ورزش تمرین
circuit training U تمرین دایرهای
exercize U تمرین تکلیف
exercise term U اسم تمرین
exercise code word U رمز تمرین
exercisable U قابل تمرین
practising U ورزش تمرین
service practice U تمرین اموزشی
staging U تمرین اب خاکی
staging U تمرین کردن
field exercise U تمرین صحرایی
evolution U تمرین عالی
fore exercise U تمرین مقدماتی
field exercise U تمرین رزمی
formal exercise U تمرین صوری
practicing U ورزش تمرین
woodshed U تمرین کردن
workshop practice U تمرین کارگاهی
drilled U تمرین مته
warm down U تمرین سبک
try-out U تمرین نهایی
try-outs U تمرین نهایی
workout U تمرین شدید
workouts U تمرین شدید
rehearsal U تمرین نمایش
unspaced practice U تمرین بی فاصله
rehearsal U تمرین از بر خواندن
exercise U تمرین دادن
drills U تمرین مته
work out U تمرین امادگی
drill U تمرین کردن
wind sprint U تمرین دو سریع
drill U تمرین مته
exercises U تمرین دادن
exercised U تمرین دادن
battle drill U تمرین رزم
behavior rehearsal U تمرین رفتار
rehearsals U تمرین نمایش
mules U اتومبیل تمرین
mule U اتومبیل تمرین
work out <idiom> U تمرین کردن
drilled U تمرین کردن
rehearsing U تمرین کردن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com